شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

ســــــکوتــــــــ یـــــهـ دخـــتــــــــــــــــر

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

دوستشدارم اینقدر زیاد که هرشب تو خاطرم هست منو ببخش عزیزم با اینکه میدونم توهم دلت برام تنگ شده خبری ازت نمی گیرم بهت پیامی نمیدم منو ببخش ک هرشب از کوچه های خیالم می‌گذری ولی سرکوب میکنم همه فکرو خیالت رو

همیشه دوستداشتن بیش از حدم باعث میشه ازت دوری کنم تا تو اذیت نشی

کاش یجوری یه جایی همه اینارو بخونی

حرفای دلم

یکی بود هنوزم هست همیشه می‌مونه بدون اون زندگی خیلی سخته

بدون اون هیچی آسون نیس بدون اون بودن یعنی نابودی یعنی هیچکس نیس

همیشه فک میکردم از بین رفتن جاذبه ی زمین یعنی فاجعه

ولی نه!

فاجعه یعنی نبودن زندگیت کنارت فاجعه یعنی تنهایی

لعنت به این روزگاری که دستهای عشقت رو از دستت جدا میکنه

لعنت به این روزایی که بدون اون میگذره

دلم بدجور تنگ شده برای اون برای لبخند مهربونش دقیقا هفت ماه و چهارده روز

میشه ازش دورم خدایا صبر بده به هردومون

دوستان شروع کردم به شعر گفتن لطفا نطراتونو بهم بگید

نباشی از غمت دیوونه میشم نباشی نیستم نابودم ویرونه میشم

نباشی قلب من کوه درده آروم نیست بیا فرهاد من کوه بکن دلکندن آسون نیست

تو که نیستی شبا بارون غم دارم تو که نیستی هیچکس نیست نگاتو کم دارم

تو که نیستی چشام هرروز می باره بیا فرهاد من شیرین تو از گریه بیز اره

taghsir man nabod in jodayi


گاهی برو....گاهی بمان

گاهی بخند....گاهی گریه کن

گاهی قدم بزن....گاهس سکوت کن

گاهی اعتماد کن....گاهی ببخش

گاهی زندگی کن....گاهی باور کن

گاهی بزرگ باش....گاهی کوچک باش

گاهی چتر باش....گاهی باران باش

گاهی همه چیز باش....گاهی هیچ چیز نباش

اما همیشه و همیشه انسان باش


وانگاه که حضرت ابراهیم اسماعیل را به قربان گاه برد وبه امر خدا چاقو گلوی اسماعیل را نبرید...افغانها که شاهد این ماجرابودنت

یکصدا فریاد زدند

دَ شیکم شی ده دَ شیکم شی ده


عیدتون پس و پیش مبارک


ســــــــــــــــــــــلام

عاغا شدیداََ ازتون دلخورم

بچه ها چرا کامنت نمیذارین؟؟

من دیگه با هاتون قهرم

دیگه چیزی تو وبلاگ نمیذارم

بــــــــــــــــایََ

فاحشه


فاحشه کسی است که در زندگیش


از همخوابگی با بزغاله نگذشته


است.....!! اما قصد دارد بادختر باکره ازدواج کند.....!!!!!!!!!!!!!!



خودکشی مرگ قشنگیست که به ان دل بستم
دست کم هر دوسه شب سیر به فکرش هستم
گاه و بیگاه پراز پنجره های خطرم
به سرم میزند این مرتبه حتما بپرم
چمدان دست تو وترس به چشمان من است
این غم انگیز ترین حالت غمگین شدن است

قبل رفتن دوسه خط فحش بده داد بزن
هی تکانم بده نفرین کن وفریاد بزن
هرپسر بچه ای که راهش به خیابان تو خورد
یک شبه مد شدو یکه یه میدان زدومرد
من تورا دیدم وارام به خاک افتادم
واز ان روزی که در بند تو ام ازادم
چای داغی که دلم بود به دستت دادم
انقدر سرد شدم از دهنت افتادم
میپرم دلهره کافیست خدایا تو ببخش
خودکشی دست خودم نیست خدایا تو ببخش


سلام

میخوام دفتر خاطراتمو اینجا پاک نویس کنم

تا همیشه بمونه تا همیشه یکی پیدا بشه بفهمه چی میکشم

خیلی دوست دارم تا اخرش بخونین

1234
last