خودکشی مرگ قشنگیست که به ان دل بستم
دست کم هر دوسه شب سیر به فکرش هستم
گاه و بیگاه پراز پنجره های خطرم
به سرم میزند این مرتبه حتما بپرم
چمدان دست تو وترس به چشمان من است
این غم انگیز ترین حالت غمگین شدن است
قبل رفتن دوسه خط فحش بده داد بزن
هی تکانم بده نفرین کن وفریاد بزن
هرپسر بچه ای که راهش به خیابان تو خورد
یک شبه مد شدو یکه یه میدان زدومرد
من تورا دیدم وارام به خاک افتادم
واز ان روزی که در بند تو ام ازادم
چای داغی که دلم بود به دستت دادم
انقدر سرد شدم از دهنت افتادم
میپرم دلهره کافیست خدایا تو ببخش
خودکشی دست خودم نیست خدایا تو ببخش
[ سه شنبه 1 مهر 1393 ] [ 1:22 ] [ مبینا ]
[ ]